Cooking With Rosi

همه چیز درباره ی گیاه خواری

Cooking With Rosi

همه چیز درباره ی گیاه خواری


اینکه هر از گاهی میام اینجا و می بینم که علیرغم فعال نبودن اینجا، کمترین میزان بازدید 10 نفر در روز هست ، وقتی هیچ مطلب جدیدی هم نمیذارم،  برای من یعنی یه دنیا خوش حالی و دیدن روزنه های نور و امید.

اگر به هر دلیلی آپ دیت کردن این وبلاگ براتون مهم هستش، برای من اون دلیل تون ارزشمنده. به زودی با کلی مطلب و سوپرایز جدید میام خدمتتون. 


سبز باشید  

کاشت انبه (منگو) در منزل


بعد از مدت ها وقت کردم یه سری به وبلاگ بزنم. امیدوارم که سال خیلی خوبی رو شروع کرده باشید. 

میوه ی منگو میوه ایی هست که فکر می کنم وارداتی هست در ایران. بیشترین نوع منگویی که من تو ایران دیدم منگو پاکستانی/هندی ( زرد  رنگ ) بود. ولی منگوها چندین مدل مختلف دارن. طعم های متفاوت دارن و همچنین سایزهای متفاوت!


 متاسفانه انبه یا همون منگو فقط تو فصلش وارد ایران میشه و مثل بقیه ی میوه های نوبرونه اوایل ش تقریبا گرون هستش، ولی کمی بعدتر قیمت متعادل تری پیدا می کنه. چیزی که من شنیدم، کیلویی هفت هزار تومن هستش که خب هرجور حساب کنیم  اونقدر میوه ی گرونی نیستش. پس اگه فکر می کنید خیلی میوه ی لوکس و گرونی هستش اشتباه می کنید. امسال تابستون - اواخر بهار - خودتون رو  آماده کنید که از وانتی ها و یا میوه فروشی ها حسابی یه دل سیر خرید کنید. اگر هم خارج از ایران هستید که مثل من خوش به حالتون هستش چون همه ی سال وارد میشه. 

من منگو خیلی دوست دارم و تقریبا هفته ایی یک کیلو منگو خورده میشه تو خونه ی ما. اوایل هسته هارو دور می انداختم، ولی یه روز به این فکر افتادم که سرچ کنم ببینم از هسته ی منگو چیزی درمیاد اگه بکارم یا نه؟! کلی مطلب خوندم، به لایک های هر ویدیو تو یوتیوب دقت کردم و کامنت های زیر عکس ها و ویدیو ها رو هم خوندم. چیزی که فهمیدم این بود که به طور کلی سه روش واسه کاشت منگو پیشنهاد میکنن. اولیش کاشتن درون خاک هستش. دومی انداختن هسته ش تو یه لیوان آب و قرار دادنش پشت پنجره ی آفتابه و اما سومی ش .... سومی ش راهی بود که من رفتم و متوجه شدم که بیشترین لایک و کامنت مثبت رو این روش گرفته. بنا به مطالب موجود در نت، یه درخت منگویی که از دونه ش خودمون سبزش می کنیم پنج تا هشت سال طول می کشه تا به بار بشینه. ولی اگه برید درخت آماده ش رو از مغازه بخرید سه تا پنج سال. من تا حالا تو گل فروشی ها ندیدم درختچه ش رو. پس فکر کردم دیدن یه گلدون کوچولو که می دونم منگو هستش تو خونه مون خیلی لذت بخشه. حتی اگه میوه هم اصلا نده. کاشتن هسته ی منگو بسیار بسیار کار راحتیه. مثل عدس سبز کردن می مونه. انقدر راحته! فقط باید راه و روشش رو یاد بگیرید و بدونید چطوری از هسته ش نگهداری کنید.

منگو یه آب و هوای استوایی و پر از نور دوست داره. حالا مایی که تو نروژیم _ یا یه جای سردسیر_ تکلیف چیه؟! میگم حالا! اول بریم سراغ خود هسته.

برای کاشتن دونه ی انبه ما به چاقو، دندون، لیس، ناخن کوتاه، کش پلاستیکی، کیسه فریزر، قیچی، یه ظرف پلاستیکی شیشه ایی، یه کتری قوری، مقداری دستمال آشپزخونه، مقداری آب ولرم و نور مناسب احتیاج داریم.


یه منگوی حسابی رسیده رو،  بعد از اینکه با لیس و قاشق و دندون و سایر ادوات و تجهیزات تمیزش کردید و مطمئن شدید که دیگه گوشتی روی هسته نمونده، هسته ش رو با آب بشورید. انقدری بشورید تا کمترین لیزی ممکنه رو داشته باشه. چون هرچقدر لیزتر باشه کار باهاش سخت میشه. می خوایم هسته رو بشکافیم.


همون طوری که تو عکس می بینید، هسته ش یه کوچولو شبیه دونه ی لوبیا قرمزه. وسطش کمی انهنا و قوس داره. با اونجا کاری نداشته باشید. منگوهای برزیلی _اون منگوهایی که سبز و قرمز هستن- خیلی راحت هسته شون رو با دست می تونید از هم باز کنید و دونه ی داخل ش رو دربیارید. گاهی وقت ها اگه حسابی رسیده باشه، خودش باز شده هست اصلا! ولی آی امان از منگوهای پاکستانی ( اون منگو زرد بزرگ ها! ) به این راحتی پوسته ی خارجی کنده نمیشه و باید با قیچی و چاقو و ناخون های ریش ریش شده تون سعی کنید دونه ی وسط هسته رو صحیح و سلامت خارج کنید. کم از به دنیا آوردن یه بچه سالم و سلامت نداره! 

فقط حواستون باشه دونه ی اصل کاری، اون ته ِ ته قسمت ضخیم تر و پهن تر دونه هستش. پس چاقو رو سمت انتهایی نبرید و بسیار بسیار مراقب باشید که نوک چاقو اصلا داخل هسته نشه. من با این منگو پاکستانی ها که خیلی سخت باز میشن چاقو رو مثل اره روی لبه ی دونه می کشم، و اره می کنم در حقیقت اونجارو! اگه خراب شد، فدای سرتون. یه کیسه ی بزرگ منگو خریدید دیگه؟! برید سراغ بعدی! من فکر کنم شیش هفت تایی از این منگو پاکستانی هارو تاحالا خراب کردم. یکی نبوده بهم بگه با ناخن بلند مجبوری؟! 

وقتی که هسته رو باز می کنیم با یه همچین صحنه ایی مواجه میشیم. دقت کنید که اون قسمت صاف لوبیامون پشت سر قرار داره و ما از همون جا میریم سراغ باز کردنش. دقیقا وسط اون قسمت انهنادار و قوس دارش همون جایی هستش که ریشه قراره دربیاد. پس اصلااا موقع باز کردن از اون سمت باز نکنید که ممکنه ریشه آلردی شروع کرده باشه به جوونه زدن و یه نوک کوچیک چاقو ممکنه خرابش کنه!



این هسته ایی که تو این عکس تو دست منه، منگوی پاکستانی هستش. خب حالا از یه دستمال آشپزخونه سه چهار لایه می کنیم و با کمی آب مرطوب می کنیم. 


 

حالا دونه مون رو لای دستمال می ذاریم و بقچه پیچ ش می کنیم. دلیل اینکه دستمال کاغذی آشپزخونه و نه دستمال توالت، ضخامت بیشتر دستمال آشپزخونه ست. چون دستمال توالت به محض اینکه بهش آب بخوره تیکه تیکه میشه! حالا بقچه مون رو میذاریم تو ظرف پلاستیکی روشن مون. ظرف پلاستیکی که انتخاب می کنید حتما کناره هاش باید روشن باشه تا نور بتونه وارد ظرف بشه! خیلی مهمه! حالا نوبت باز کردن کیسه فریزرمون هستش. کیسه فریزر رو با قیچی از وسط باز کنید. لطفا بعد از اینکه منگو به بار نشست و خلاصه کارتون تموم شد کیسه رو بیرون نندازید. چون می تونید انواع مختلف دونه های درخت ها و سیفی جات و باقی چیزها رو به همین روش سبز کنید و می تونید اونجا از این کیسه استفاده کنید. خب حالا کیسه ی صاف شده رو روی ظرف تون بذارید و با کش پلاستیکی دور کیسه بندازید. درحقیقت با این کار ما یه محیط گل خونه رو شبیه سازی کردیم. خیلی پلاستیک رو سفت و سخت نبندید. باید هوا رفت و آمد بکنه داخل ظرف مون.

حالا نکته ی کنکوری! ربط کتری قوری این وسط چیه؟! الان میگم بهتون. من دونه های قبلی رو که خیس می کردم تا سبز بشن میذاشتم پشت پنجره و منتظر میموندم تا جوونه بزنن. آقا یه ماه، دو ماه، سرعت رشدشون حلزونی بود. کلا منو دق مرگ کردن تا اندازه چهار سانتی متر ریشه بزنن!! این دفعه داشتم میرفتم مسافرت، چون قرار بود به دلایلی چراغ های آشپزخونه روشن بمونن، فکر کردم به جای استفاده از نور خورشید _ که اینجا یه روز هست دو روز نیست _ بذارمشون زیر کابینت هایی که بالاشون  مهتابی هستش. یعنی زیر کابینت یه ردیف لامپ چسبیده. رفتم و برگشتم دیدم به به! به چند روز نکشیده دونه مون رنگش سبز شده قشنگ. برگشتم اجازه دادم همون جا بمونه، و حواسم نبود که اون ظرف بغل دست کتری قوری مون هستش! این کتری قوری ما که از ایران هم اتفاقا خریدیمش، از اینهاست که آب رو مثل سماور دائم میذاره قل قل کنه و نم نم چای رو دم می کشونه. مارک فلور هستش و مطمئنا مارک های دیگه هم این مدلی پیدا میشن. بعد از دو روز که یهویی متوجه شدم ای داد این دوتا کنار هم بودن رفتم سراغ ظرفم و دیدم که اطراف ظرف پلاستیکی م همه بخار آب جمع شده. 


ببخشید عکس کیفیت خوبی نداره. به دلیل نور مهتابی، عکس عجیب غریب شده. وقتی پلاستیک رو باز کردم با صحنه ی خیلی جالبی مواجه شدم! تقریبا رشد هسته ها ده برابر شده بود!! باورم نمیشد که ظرف دو سه روز هسته ها انقدرررر بزرگ شده باشن. ذوق زده شدم و منی که هربار از کنار کتری رد میشدم خاموشش می کردم _ چون خودم چای خور نیستم، همسرم رو هم مواخذه می کردم که به خاطر یه فنجون چای این کتری قوری نباید بیست و چهار ساعت روشن باشه که! _ هروقت رد میشدم می دیدم خاموشه  میزدم روشن بشه تا اون محیط رو بیشتر مرطوب و استوایی کنه. هر چند روز سر بزنید تا مطمئن بشید که دستمال کاغذی مرطوب باشه. اگه خشک شده بود از آب ولرم استفاده کنید. آب یخ اصلااااا خوب نیستش! 

 

این ها هسته هایی هستن که از منگو های مختلف از نژادهای مختلف ظرف هفته ی اخیر توسط من خورده شدن و تو مدت کوتاهی انقدر قلمبه شدن. اون سمت چپ کوچولوئه، دونه ی منگوی پاکستانی هستش و سمت راست از نژاد راپوزا، منگوهایی بسیار درشت. بار اول که هسته رو سبز کرده بودم، اجازه دادم ریشه ش حدودا شیش سانتی متر رشد کنن و بعد توی خاک کاشتم. این بار روش متفاوتی رو می خوام در پیش بگیرم که امیدوارم موفق بشم. حتما این نوشته آپ دیت میشه در آینده و اگر دوست داشتید که هسته ی منگو سبز کنید این نوشته رو دنبال کنید. خوشحال میشم اگه از تجربه ی من استفاده کردید به من هم بگید. 

سبز باشید 



نوروز


عید نزدیکه. عید دیدنی و و بازدید  اقوام و دوستان مزه ی خیلی شیرینی داره. ولی حواسمون به مصرف آب هم باشه. آب کم داریم. لطفا حواسمون به میزان ظرف های استفاده شده باشه. اگه مهمونی شام هستش، بیست مدل ظرف برای سالاد و ماست و ترشی و دسر نذاریم سر میز. به مهمون ها توضیح بدیم اگه به نظرشون عجیب میاد. اگر هم مهمون رفتیم فقط از یه ظرف استفاده کنیم و به صاحبخونه و بقیه توضیح بدیم. می شه با یه دستمال مرطوب ظرف غذا تون رو از چربی پاک کنید و همون گوشه ش ماست بخورید یا سالاد. چند مدل لیوان واسه دوغ و نوشابه و مشروبات الکلی نذاریم سر میز. مگر اینکه بخوایم یه قلپ نوشابه بخوریم، یه قلپ شربت، یه قلپ دوغ. که البته من اینو پیشنهاد نمی کنم واسه معده تون  اگه غذایی اضافه موند سر سفره ها ( که قطعا میمونه!) غذاهای دست نخورده رو جمع کنید و اگر نیازمندی می شناسید به اون بدید. و اگر دست خورده ست گربه ها و سگ های محله تون قطعا خوشحال میشن از مهربونی و عیدی شما. موقع میوه چیدن دلیل نداره واسه هر مهمونی جداگونه میوه بچینیم. اگه چیدید، نیازی نیست بشقاب هایی که توشون میوه ی خشک بوده رو بذارید تو ماشین ظرف شویی ( یا با دست بشورید) یه دستمال مرطوب تمیز می تونه همون تمیزی رو بده. مصرف آب یه کنار، متاسفانه مواد شوینده ایی که برای تمیز کردن استفاده می کنیم ضررهای جبران ناپذیری رو به منابع آب های زیرزمینی مون می رسونن. 

یه توصیه هم برای دوستانی که مسافرت های نوروزی میخوان برن و قراره هتل اقامت کنن. من تو خونه ی خودم هرروز ملحفه و حوله ها رو نمی شورم. مگر اینکه واقعا لکه یا کثیف شده باشن. پس وقتی میریم هتل تابلوی لطفا تمیز کنید نزنیم در اتاق هامون. یا اینکه می تونیم مستقیما با خود قسمت house keeping صحبت کنیم و بخوایم که فقط کف اتاق رو تمیز کنن و نیازی به تعویض حوله و ملحفه نداریم. البته اگه تو خونه ی خودتون هرروز صبح ملحفه ها رو عوض میکنید، عادتونه دیگه! این قسمت رو بی خیال! 


سبز باشید 

برگر لبو . وگان


اگه واقعا برای سلامتی خودتون و خونواده تون اهمیت قائل هستید، به برگرهای بیرون و حاضری دست نمیزنید چون حقیقتا گوشت نیستن. اگر خوش شانس باشید و فقطحاوی گوشت حیواناتی نظیر گاو و گوسفند  باشه، مطمئنا صددرصد گوشت نخواهد بود، چون مقرون به صرفه نخواهد شد . بیشتر دوستانی که می شناسم خودشون تو خونه تهیه می کنن. خب وقتی که قرار هست تو خونه تهیه بشه چرا ورژن گیاهی ش رو درست نکنیم و نه فقط با انواع برگرهای گیاهی کمک می کنیم به کمتر گرم شدن کره ی زمین، کمتر کشته شدن حیوانات، بلکه در عین حال به سلامتی خودمون و خونواده مون کمک می کنیم. از مزه ی جدید و خوشمزه هم بهره مند میشیم!  تکرار می کنم که این دستورهای غذایی فقط واسه گیاهخوارها نیست، بلکه واسه کسانی ِ که دلشون تغییر می خواد و شاید نتونن صددرصد گیاهخوار بشن. ولی آپشن های جدیدی به غذاهاشون اضافه میشه که دفعه ی بعدی یه گیاهخوار دیدن نگن وااای من نمیتونم آخه سالاد کاهو بخورم فقط 


لبو خواص بی شماری داره. اگه کم خون هستید، از مصرف لبو غافل نشید. صد و پنج گرم لبو 53 درصد اسید فولیک بدن رو تامین می کنه. اسید فولیک یا ویتامین ب 9 از اون دسته ویتامین هایی ِ که بدن خودش نمی تونه بسازه، درنتیجه باید از مواد غذایی تهیه ش کنیم. که شلغم و لبو مقدار قابل توجهی از اسید فولیک رو دارن. ویتامین ب 9 بدن رو در برابر بیماری های قلبی، پوکی استخون، سلامتی سیستم حیاتی و خون و یاخته ها حفاظت می کنه. فیبر زیاد لبو هم باعث سیری طولانی مدت تر هستش ( قابل توجه اونایی که دلشون می خواد وزن کم کنن )، کلسترول خون رو هم پایین میاره.

این رسپی رو من فقط ترجمه کردم و مال خودم نیست. پس اگه به نتیجه رسیدید که برگر لبو جایگزین مناسبی برای برگر گوشت هستش، می تونید رسپی برگر رو در ادامه بخونید. قبل از نوشتن رسپی بگم که این برگر بسیاررر خوشمزه ست! 





سمولینا                                            نصف فنجون (آرد  زبری که  از گندم تهیه می شه رو سمولینا میگن. چون در دستور اصلی بود من تغییر ندادم)

لبو                                                      سه عدد، رنده شده

هویج                                                سه عدد، رنده شده

گشنیز و جعفری                         یک فنجان، ساطوری

پیاز                                                    یک عدد، خورد شده

سیر                                                  سه حبه، خورد شده

روغن                                               به مقدار لازم

ادویه                                               به مقدار لازم


این غذا رو به دو صورت رژیمی و غیر رژیمی میشه تهیه کرد.ابتدا تو یه تابه، آرد سمولینا رو تفت میدیم با حرارت ملایم. هر از گاهی هم بزنید تا بوی حلوا بشنوید :)) من سال هاست حلوا نخوردم و تاحالا حلوا هم درست نکردم، ولی وقتی داشتم سمولینا رو تفت میدادم، یهو گفتم ائهههه بوی حلوا میاد! هروقت به نظرتون اومد که سمولینا حسابی تفت خورده و قهوه ایی رنگ شده زیر تابه رو خاموش کنید و بریزید تو یه ظرف و اجازه بدید خنک بشه. من چون عجله داشتم گذاشتم تو بالکن و جیک ثانیه ایی خنک شد. تا این خنک بشه می تونید باقی مواد رو آماده کنید. یک فنجون آب جوش رو با  قاشق غذاخوری دو قاشق خالی می کنیم (یعنی از یه فنجون پر دو قاشق غذاخوری کمتر )  و داخل قابلمه ی کوچیکی روی گاز میریزیم و اجازه میدیم قل قل بکنه، وقتی که قل قل کرد،زیر گاز رو کم می کنیم و از سمولینای خنک شده دو قاشق غذاخوری بر میداریم و باقی ش رو نم نم اضافه می کنیم به آب جوش داخل قابلمه. اون دو قاشق غذاخوری سمولینا رو تو یه ظرف کوچیکی بریزید تا انتهای دستور بهتون بگم قراره باهاش چی کار کنیم.   همین طور که نم نم اضافه می کنیم تند تند هم می زنیم تا هیچ قلمبگی تو آرد به وجود نیاد. در نهایت میخوایم یه خمیر به دست بیاریم در نتیجه آروم و با حوصله هم بزنید. وقتی که آماده شد اون رو هم به بالکن منتقل می کنیم تا خنک بشه :)

حالا نوبت به رنده کردن و خورد کردن باقی مواد مون هستش. پیاز و سیر خورد شده رو (من همه رو ریختم تو بلندر جدا جدا)  تو مقداری روغن تفت میدیم. زمانی که کمی سبک شدن، مقداری زردچوبه می زنیم تا خوش رنگ بشن. حالا هویج رنده شده رو به تابه اضافه می کنیم و به تفت دادن ادامه میدیم. کمی بعد لبو رو اضافه می کنیم. لبوی رنده شده رو خیلی واجبه که آب ش رو از قبل بگیریم. من بعد از رنده کردن تو یه پارچه ی تنظیف ریختم و آب ش رو داخل پارچ ریختم. چون دلم نیومد اون آب خوش رنگ رو بریزم دور. شماهم می تونید با استفاده از یه پارچه ی نازک همه ی آبش رو بگیرید و از آب میوه ش به عنوان پاک کننده و دیتاکس کننده ی طبیعی بدن تون استفاده کنید. وقتی که لبو ها همراه هویج ها حسابی تفت خوردن (نگران روغن نباشید، چون مواد سبزیجات هستن و آلردی آب دار به جز اون مقدار اولیه برای روغن دیگه نیازی به روغن اضافی ندارید اصلا! ) بذارید تابه روی گاز بمونه ولی  زیر گاز رو خاموش کنید و گشنیز و جعفری ساطوری شده رو به تابه اضافه کنید. و باز هم بزنید. وقتی حسابی مخلوط شدند می تونید برید از تو بالکن ظرف خنک شده ی سمولینا رو بیارید. حالا سمولینا رو هم با تابه مخلوط و هم بزنید. اجازه بدید کامل خنک بشه موادتون. وقتی که کامل خنک شدن، اونها رو با دست فرم برگر میدیم و گرد گرد درمیاریم. من با این مقدار مواد حدود 6 تا تپلی درست کردم. وقتی که اونهارو به حالت تپلی در آوردیم ، نوبت استفاده از اون دو قاشق غذاخوری سمولینای اضافه ست که کنار گذاشته بودیم. با دست از آرد دو طرف برگرها می پاشیم تا هم از وا رفتن اونها توی تابه جلوگیری کنه هم کریسپی تر بشه برگرمون. حالا تصمیم میگیریم که میخوایم سرخ کنیم یا داخل فر بذاریم. من سرخ کردم ولی در کمال تعجب من روغن زیادی نبرد. البته من زیر شعله رو کم کردم و اجازه دادم آروم آروم بپزه. چون توش تخم مرغ نداره، به سفتی برگرهای دیگه نمیشه. ولی اگه با احتیاط موقع برگردوندن برشون گردونید و همچنین حسابی آب لبوها رو قبل از پخت گرفته  باشید می تونید خیالتون راحت باشه که 6 تا برگر تپلی فوق العاده خوشمزه نصیب تون میشه.


اگه تصمیم گرفتید داخل فر بذاریدش، فر رو از قبل با درجه ی 170 روشن کنید. مقدار کمی روغن زیتون روی کاغذ روغنی بریزید، و برگرها رو بچینید روی کاغذ. من چون داخل فر نذاشتم پیشنهاد می کنم که تند تند خودتون داخل فر رو چک کنید. مواد ما تقریبا پخته شده هستن زمان زیادی احتیاج نداره توی فر باشه. می تونید به صلاح دید خودتون روی گریل بذارید تا حسابی کریسپی بشن. با یه کاردک پهن اون طرفش کنید تا هر دو طرف گریل بشن. من برای سس ش هم از سس آواکادو استفاده کردم. نون همبرگر حاضری خریده بودیم چون وسط هفته بود، ولی اگه خیلی باسلیقه هستید می تونید نون ها رو هم خودتون درست کنید تا لذت یه غذای واقعی رو کنار اعضای خونواده تون بچشید. بدون عذاب وجدان برای حیوانات، بدون عذاب وجدان برای اعضای داخلی بدن مون! یه معامله ی دوسر برد! 

خیلی خیلی خوشمزه بود. غذای مناسبی واسه روزهای بلند تابستون و گریل بازی هستش. واسه یه روز آخر هفته هم که میخوایم کمی غذای به ظاهر!! چرب و چیلی بخوریم خیلی انتخاب خوبیه. اصلا مضر نیست ولی برای ذهن مون اون خاطرات خوش روزهای دور همی با خونواده و گریل و شمال بازی رو تداعی می کنیم.


سبز باشید 



فلافل بادمجون یا گوشت قلقلی گیاهی! وگان!

تیتر رو اشتباه نوشتم؟ نه، درسته! وقتی بادمجون رو این مدلی درست می کنیم خیلی شبیه گوشت های قلقلی میشه. مزه ش؟ اگه بادمجون دوست داشته باشید مزه ش عین بهشت می مونه! من اسمش رو گذاشتم فلافل بادمجون.  خیلی خیلی خوشمزه، خیلی خوش خوراک. این جور گوشت قلقلی گیاهی رو با پاستا، با سس قرمز، روی نودل کدو و البته شبیه برگر یا ساندویچ سرو می کنن. من اولین بار بود درست کردم. خیلی خوشمزه شده بود. طوری که تصمیم گرفتم همین الان رسپی ش رو براتون بذارم اینجا تا شما هم فردا درست کنید! 


مواد لازم:

بادمجون                                         دو عدد متوسط

پیاز                                                    یک عدد متوسط

سیر                                                       چهار تا حبه

لوبیای سفید یا لوبیا قرمز                    یک فنجون

سبزی های معطر (رزماری، جعفری، گشنیز)        نصف فنجون

روغن زیتون/روغن نارگیل                           به مقدار لازم

آب                                                                            دو فنجون

 نان سوخاری (Crumb bread)                    یک فنجون


طرز تهیه :


تو تابه مقداری از روغن تون رو بریزید. زمانی که حسابی داغ شد، آب رو به آرومی به روغن اضافه کنید. حالا بادمجون های خورد و حلقه شده رو به تابه اضافه می کنیم. نمک و ادویه بهش بزنید تا مزه دار بشه. مرتب هم بزنید تا همه طرف بادمجون هامون تفت بخورن. نیازی نیست حسابیییی بپزن. همین که مقداری نرم بشن و نیمه پخته کافیه. حالا بادمجون رو به ظرف بلندر منتقل می کنیم و تو همون تابه پیاز و سیر خورد شده مون رو کمی تفت میدیم. وقتی کمی خامی شون گرفته شد و سبک شدن اونها رو به بلندرمون اضافه میکنیم. من از لوبیا سفید کنسروی استفاده کردم چون وقت نداشتم، ولی اگر با برنامه ریزی قبلی غذا رو استفاده می کنید لوبیاهاتون رو از قبل بعد از چند بار خیسوندن، با مقداری آب اجازه بدید بپزن. لوبیاها و سبزی های معطرمون رو هم به بلندر اضافه می کنیم.



بلندر رو با سرعت پایین روشن می کنیم و اجازه میدیم که مواد باهم مخلوط بشن. قرار نیست  که یه مواد شل و ول بهمون بده. در نتیجه کمی که مخلوط شدن بی خیال بلندر بشید. حالا نون هارومون به ظرف اضافه می کنیم. من نمی دونستم مترادف کرامب برد چی میشد به فارسی؟ خرده نون؟ نون سوخاری؟ من خودم خونگی ش رو تهیه می کنیم. در پایین رسپی طرز تهیه نون خرده رو هم نوشتم. بعد از اضافه کردن نون خرده ها به ظرف مون حالا یه دستکش دست مون می کنیم و از مواد توپ توپ درست می کنیم. با این مقدار مواد حدودا 25 تا به من توپ قلقلی داد. حالا کاغذ روغنی رو بعد از اسپری پاشی روغن روی سینی فر میذاریم و تو فر از قبل گرم شده اجازه میدیم کریسپی بشن. فر رو با دمای 175 درجه من روشن کردم و 5 دقیقه ی آخر گریل رو روشن کردم تا روشون کمی سوخاری بشن. تند تند چک کنید تا اگر روغن کم بوده یا دارن می پزن به دادشون برسید. تا اونها توی فر دارن حاضر میشن می تونید ساید ها رو هم آماده کنید. من به جای مایونز یا سس های آماده از سس خونگی آواکادو استفاده کردم. و چون فر رو روشن کرده بودم از باگت های نیمه آماده استفاده کردم. داخل باگت م کمی کره ی گیاهی و سیر مالیدم و 7 دقیقه توی فر گذاشتم تا بپزه. 

بسیار بسیاررر خوشمزه، لذیذ، خوش خوراک، سالم و لذیذ.   



طرز تهیه نون سوخاری :

ممکنه خیلی ها بلد باشید. ولی این شیوه ی من هستش : نون هارو تو فر کمی پختم تا خشک بشن. با دمای 150 درجه و شاید ده دقیقه کافیه. بعد با سرعت زیاد داخل بلندر پودرشون کردم. تا شش ماه میشه تو فریزر گذاشت و ازشون استفاده کرد.


طرز تهیه سس آواکادو :

یه آواکادو رو پوست کندم و داخل بلندر انداختم. یک عدد گوجه، یک عدد پیازچه، یک عدد حبه ی سیر، نوک انگشت نمک دونه درشت، یه فنجون آب و آب یه لیموی درشت.  همه رو به آواکادو اضافه کردم. اجازه دادم بلندر با سرعت پایین اول و بعد با سرعت بالا حسابی مواد باهم مخلوط بشن. داخل ظرف میریزیم و سرو می کنیم. 



سبز باشید و برقرار 

کیک وگان.


کیک هویج و گردوی وگان. بدون لبنیات و تخم مرغ. مخصوص عزیزانی که گیاهخوار هستن و یا دوستانی که دوست دارن این مدل کیک رو امتحان کنن تا ببینن بدون تخم مرغ تو کیک هیچ اتفاقی نمی افته و کیک تون هم چنان مزه ی سابق ش رو میده  باهاتون حاضرم شرط بندی کنم کسی که خبر از مواد اولیه ی کیک نداره امکان نداره حدس بزنه کیک بدون تخم مرغ و یا لبنیات تهیه شده! 


مواد لازم:

آرد                                 دو فنجون (اگه آرد سبوس دار باشه که چه بهتر)

جوش شیرین            چهار قاشق چای خوری

دارچین                        یک و نیم قاشق غذاخوری

نمک                                نصف قاشق چای خوری

آب داغ                            یک و نیم فنجون 

تخم کتان آسیاب شده      یک چهارم فنجون

شکر قهوه ایی              دو فنجون

وانیل                               چهار قاشق چای خوری

گردوی خرد شده     یک فنجون (می تونید مقدارش رو هم تا دو فنجون بیشتر کنید )

هویج                                شش عدد رنده شده



تخم کتان رو خودتون تو خونه با آسیاب کن خورد کنید و از بیرون نخرید. چون تخم کتان به راحتی به مرور زمان رطوبت جذب می کنه و می تونه کهنه بشه. درنتیجه اول من تخم کتان رو آسیاب کردم.

فر رو با دمای صد و هفتاد و پنج درجه روشن می کنیم تا گرم بشه.  ظرف کیکی رو که انتخاب می کنید باید حتما مسطح باشه. یعنی عمیق نباشه. این قالب های کمربندی انتخاب های خوبی هستن. اون رو با کمی اسپری روغن چرب کنید. تو یه ظرفی آرد، جوش شیرین، دارچین و نمک رو باهم مخلوط می کنیم و به کناری می گذاریم. اسم ظرف رو میذاریم ظرف شماره ی یک. 

حالا تو ظرف دیگه ایی آب جوش و تخم کتان های آسیاب شده رو میریزیم و با هم زن هم میزنیم. یه شکل عجیب غریبی داره، نه؟! نگران نباشید. به هم زدنتون ادامه بدید. انقدر هم بزنید تا تخم کتان ها کاملا مرطوب و خیس شده باشن و آب رو به خودشون جذب کرده باشن. حالا نوبت شکر و وانیل هستش. همینطور که همزن روشن هستش شکر و وانیل رو به ظرف اضافه کنید. من از شکر قهوه ایی استفاده کردم چون بیشتر شکرهای سفید وگان نیستن. ولی اگه در دسترس نبود می تونید از شکر سفید هم استفاده کنید. انقدر هم بزنید تا شکر و وانیل حل بشن. حالا نوبت هویج های رنده شده و گردوهای خورد شده هستش. هم چنان به هم زدن ادامه بدید. وقتی که مواد حسابی باهم مخلوط شدن، نوبت به وسط کشیدن پای ظرف شماره ی یک هستش. انقدر بزنید تا حسابی شبیه مایع کیک بشه. من چون داخل دستگاه ریختم، دستم درد نگرفت. حدود یک ربع اجازه دادم دستگاه خودش هم بزنه. 

بعد از اینکه حسابی خیالمون راحت شد که مواد باهم مخلوط شدن، اون رو توی قالب مون می ریزیم، دلم میخواد باز هم بگم که قالب تون رو سعی کنید با عمق و ارتفاع کم انتخاب کنید چون من مقدار کیک رو دوبرابر پختم، علیرغم اینکه تو دستور اصلی هم گفته بود قالب کمربندی طور، ولی من مقداری ش رو توی قالب گود ریختم،  وسط ش خوب پخته نشد. درنتیجه شما ازین اشتباه ها نکنید. این کیک بیرونش خیلی خوب و کریسپی شده بود و پخته. ولی متاسفانه داخلش شل بود.


حدود سی دقیقه طول میکشه تا خوب بپزه. مثل باقی کیک های دیگه، با یه خلال دندون از پخته شدن وسط کیک مطمئن بشید. بعد از در آوردن از توی فر ده دقیقه اجازه بدید تا خوب خنک بشه بعد از قالب در بیارید. 


نوش جونتون  

هویجججج!

به نام خدا. درس امروز ما راجع هویجه! 




ممکنه خیلی هاتون بدونید و چند نفر کمی باشن که ندونن. من قبلا جز دسته ی دومی ها بودم. که بلد نبودم هویج چطوری بکارم. یعنی هزار با آزمون و خطا می کردم، هردفعه هم با ته هویج های گندیده مواجه میشدم  دیگه این دفعه رفتم خیلی جدی تحقیق علمی کردم ببینم چطور میشه هویج بار اومد. یا هویج بار آورد. این شما و این هم نتیجه ی علمی سال ها صبر و تلاش و پروژه های آزمایشگاهی 


ابتدا به فروشگاه رفته، هویج های تازه خریده و به منزل برمیگردیم. هروقت هویج ها رو خواستید بخورید انتهای هویج ها، یعنی دو سانتی متر آخر را نگه دارید. 

عکس بهتری در اینترنت پیدا نکردم که تقریب مناسب بهمون بده، درنتیجه مجبور شدم ازین عکس استفاده کنم. یه کمی هم کمتر اگه بمونه ایرادی نداره. قسمت های سبز رو هم با قیچی یا چاقو کوتاه کنید چون قراره ما ساقه های جدیدی داشته باشیم.

حالا تنها کاری که قراره باهاشون انجام بدید اینه که اونا رو تو یه ظرف آب پشت پنجره ی آشپزخونه در معرض نور خورشید بذارید و هرروز چک کنید که آب شون خشک نشه، و اینکه بهشون عشق و محبت و صفا و صمیمیت ابراز کنید. شاید براتون خنده دار باشه یا شاید هم بعد از خوندن این جمله منو آدم خرافاتی فرض کنید ولی من هروقت حالم خوب نباشه و به گل و گیاه هام توجه نکنم اونا هم پژمرده میشن. پس برای من خیلی مهمه که هرروز موقع چک کردن آب شون یه سلام و حال احوال پرسی با تک تک شون بکنم یه موقع دل گیر نباشن از دستم.


بسته به آب و هوای خونه تون، نور خورشید و عشق و محبت و نمی دونم شاید هم نوع هویج تون یه چند روزی طول می کشه تا ببینید سر هویج ها داره جوونه می زنه. تو این مرحله خیلی مهمه که بیشتر بهش محبت کنید و براش دست بزنید تا زودتر قد بکشه 

من متاسفانه تو اون چند سالی که تحقیق علمی کردم  نفهمیدم چند وقت باید صبر کنیم تا رشد کنن، تا بعد به یه گلدون منتقل شون کنیم، من یه روز دیدم نسبت به دیروز دیگه رشد نکردن و قد نکشیدن. احساس کردم دیگه آب خالی جوابگوشون نیست. رفتم هرچی گلدون کوچولو داشتیم جمع کردم آوردم اول تا نصفه خاک ریختم تو گل دونها بعد هویج م رو با سلام و تهنیت گذاشتم وسط خاک بعد آروم با قاشق دورش رو با خاک پر کردم. به گلدونم حسابی آب دادم، چون خاک رو با دستم محکم فشار نداده بودم طبیعی بود که کمی خاک بره پایین. دوباره با دستم کمی دورش رو با خاک پوشوندم. ولی چیزی که من متوجه شدم اینه که نباید اون قسمتی که ساقه های هویج ها دارن درمیان روشون با خاک پوشونده بشه. یعنی دور هویج رو با خاک می پوشونیم. هرروز هم باید چک کنید که خاک مرطوب باشه و خشک نشده باشه. هویج های من دو هفته ایی هستن، نمی دونم این بار تو گلدون، تو آپارتمان تا چه حد موفق میشم که هویج تولید کنم و ببرم بازار بفروشم  و خرج زندگی مون رو بدم   ولی به گمونم اگه من به همین روش ادامه بدم به زودی این عکس حاصل کار من میشه . توجه شما رو به عکس پایین جلب می کنم 





اگر هم بهم هویج ندادن و ما برشکسته شدیم، یه برشکسته ایی که چند تا گلدون خوشگل هویج داره تو خونه ش وضعیت روحی بهتری داره تا یه برشکسته ایی که هیچ گلدون خوشگل هویج تو خونه ش نداره! 

 امیدوارم در هفته های آینده لبو ها، انبه ی خوشگلم، هسته ی خرما و هسته ی نارنج م منو روسفید کنن تا با درس های کشاورزی در آپارتمان دوباره مهمون خونه هاتون بشیم (احساس مجری این برنامه های تلویزیونی به خانه برمیگردیم و اینا بهم دست داد یهو!) 

 البته اگه خوشتون اومد. ممنونم از اون عزیزان دلم که مطلب قبلی کامنت گذاشتید. خیلی برام ارزشمند بود 


سبز باشید 

چطوری گیاهخوار بشیم؟

من قبلا راجع چرایی گیاه خواری خودم و باقی گیاهخوارها تو دومین نوشته ی وبلاگم نوشته بودم، ولی تو این قسمت می خوام از چطور گیاه خوار شدن بنویسم. ولی برای شروع کردن نوشته م، احتیاج دارم اول به کامنت هایی بپردازم که معتقد هستن بعد از اینکه گیاهخوار شدن، بیمار شدن و یا مشکل جسمی خاصی پیدا کردن.


بعضی از این عزیزان، یک هفته، ده روز، یک ماه گیاهخوار شدن، و تو اون مدت دچار فلان عارضه شدن، و بعد از ده روز مطمئن شدن که گیاهخواری باعث و بانی اون مشکل بوده . یا  بعضی ها هستن که سابقه ی 6 ماه گیاهخواری، بیشتر یا کمتر دارن، و بعد بدن شون دچار مشکلات عدیده ایی میشه.


دسته ی اول اصلا حق ندارن بگن در ظرف یک هفته و یا ده روز، گیاهخواری اون اثر رو روی بدن شون گذاشتن. شما امروز شیش کیلو نون خامه ایی بخور، دو تا ظرف نوتلا، دو لیتر بستنی هم روی اونها. توقع دارید یک هفته بعد وزن تون بالا بره؟ یا برعکس، با یک رژیم معتدل برای لاغری، هیچ عقل سلیمی نمی تونه انتظار معجزه آسای ده کیلویی رو تو یه هفته   از بدن خودش داشته باشه. ( کاری با رژیم های اکستریم و احمقانه ایی که بعضا پیشنهاد می کنن و متاسفانه خانم هایی که بی توجه به اعضای داخلی بدن شون دست به این کار می زنن ندارم. سلامتی آینده شون رو فدای چند کیلو اضافه وزن می کنن) . دسته ی اول نمی تونن بعد از گذشت چند روز متوجه تاثیر گیاهخواری روی بدن شون بشن. عزیز جان، قشنگ جان، بدن شما از قبل دچار اون مشکل بوده. صرفا یه هم زمانی بوده با لایف استایل جدیدتون.


دسته ی دوم که می تونن دسته اولی ها باشن که با پررویی تمام حتی بدن شون ضعف رو نشون داده، ولی باز هم ادامه دادن. یا اینکه بعد از 6 ماه  بدن شون یک دفعه افتاده، آدم هایی هستن که با برنج سفید و نون و پاستا خودشون رو سیر می کردن. نمی خوام اشاره به شخص خاصی بکنم که خجالت بکشه. ولی همین خانمی که الان داره اینا رو می نویسه و اصلا هم اسمش رزالین نیست  دقیقا 5 سال پیش جزِ همین دسته بود. بله، من تا میگفتی چی بخورم، پاستا درست می کردم با سبزیجات. الان هم من  گیاهخوار هایی  رو می شناسم که تغذیه شون افتضاحه، دائم المریض هستن. دائم باید تشریف ببرن بیمارستان. حتی من یکی از دوستان قدیمی م دچار مشکلات عدیده ایی شد تو کبدش به خاطر تغذیه ی نادرستش. البته ایشون بعد از 5 سال گیاهخواری نادرست به کبدش آسیب زد. پس تا یه بار پاستا خوردید ترس برتون نداره که ای داد کبدم!  


دسته ی سومی هم هستن، که به اون دسته عزیزان نام  جوگیرندگان رو اهدا می کنم. صرفا همین گیاهخوار که شدن، یادشون می افته که قبل از گیاهخواری شون، ناخن انگشت وسطی ِ پای سمت چپ شون قبراق و سرحال تر به نظر میومد، الان همچین خیلی رو فرم نیستن! این دسته از عزیزان آمادگی خیلی زیادی هم دارن که بشینن کنار یه سری گوشتخوار و بعد از 4 دقیقه احساس کنن که مبتلا به انواع و اقسام بیماری شدن به خاطر گیاهخواری شون! معتقدم این دسته ی سومی ها هنوز از نظر روحی آمادگی کامل نداشتن برای شروع گیاهخواری. مثلا چند نفری بودن که همین دکمه ی فالو رو در اینستاگرام زدن برای من در دایرکت نوشتن که>  همین عکس های من رو دیدن تصمیم گرفتن گیاهخوار بشن. حتی بعضی ها میگن وگن بشیم. بعضی ها خیلی قدم بزرگ تری برمیدارن و می خوان یک دفعه خام گیاهخوار بشن. خب عزیز جان، قشنگ جان، بالام جان، یهویی؟؟ نمیشه یهو بی هوا، بی دلیل به صرف دیدن یه عکس گیاهخوار شد که! 



تصمیم برای گیاهخواری یک شبه اتفاق نمی افته. با دیدن یه شخص، با دیدن یه عکس نباید اتفاق بیفته. اگه اینطوری شدید بدونید که جز دسته سوم محسوب میشید و چهار روز بعد میاید انواع و اقسام بیماری ها رو تو وجود خودتون کشف می کنید. معتقدم زمانی میشه گیاهخوار شد و دلتون برای گوشت حیوون ها تنگ نشه که آمادگی روحی ش رو پیدا کرده باشید. پس از اول سنگ بزرگ برندارید.

قبل از تصمیم به تغییر عادت غذایی تون خیلی مهمه که اول با خودتون خلوت کنید و به خودتون بگید که می دونید که چه عادت بزرگی رو قراره تو زندگی عوض کنید. خوردن چیزی بوده که هر روز اندازه ی تمام عمرتون باهاش بودید. هرچقدر سن تون بیشتر باشه، خاطرات شما با گوشت بیشتر میشه. و همینطور عادت تون هم. تو نوشته ی قبلی یادتونه از مدیا حرف زدم که با تبلیغات خاصی به ما احساسات متفاوتی القا می کنه و این احساسات متفاوت باعث فعال شدن قسمت های مختلفی از مغز ما میشن. مثلا هروقت سوار فلان ماشین از فلان مدل بشیم خوش بختیم. یا مثلا اگر کودک ما از فلان پمپرز استفاده کنه، همیشه تپلی و خندون و خواب راحت و ... مثال که زیاده. ولی میخوام خاطرات گوشت خوری تون رو ربطش بدم به عادت هاتون. تو زندگی ما ایرونی ها گوشت حیوانات نقش خیلی خاصی داشته. روزهای تعطیل و سفر، کباب و جوجه کباب بوده. عروسی شاهانه رو تو فرهنگ عامه عروسی می دونن که توش کباب بدن و نه مثلا میرزاقاسمی. مهمون می خواسته بیاد واسش گوسفند سر میبریدن که مثلا خیلی عزیزه. هزار تا ازین خاطره ها ته ذهنمون هست. طبیعیه که این جوجه کباب وقتی جلوی شما قرار میگیره ذهن شما فلش بک بزنه به تمام خاطرات خوش زندگی تون. حتی خیلی وقت ها فیلم ها و عکسهای دل خراش از کشتارگاه ها رو فراموش کنید و به لذت همون لحظه تون بپردازید. ولی اگر تا اینجای این متن رو خوندید، اگر به روز شدن این وبلاگ برای شخص شما مهمه، پس این یعنی اینکه احساس وظیفه می کنید. احساس تعهد می کنید و می خواید که خوراک تون رو آگاهانه انتخاب کنید. طبیعیه که اوایل ش براتون سخت باشه. عجیب باشه . مطالعه کنید. بخونید گیاهخواری چه تاثیر خوبی رو خلق و روان تون میذاره. اصلا قرار نیست به خودتون سخت بگیرید که! قدم های کوچیک بردارید. یادتون باشه که سنگ بزرگ علامت نزدنه. اگر خیلیییی دلتون می خواد گیاهخوار بشید ولی بازم همچنان گوشت حیوانات براتون جذابیت داره،  از هفته ایی یک روز گیاهخواری شروع کنید. مثلا می تونیم یه گروه هماهنگ داشته باشیم از (دوشنبه های بدون گوشت ). بعد که علاقه مند شدید، قدم به قدم پیش برید. دلیل نداره همه رو از تصمیم تون با خبر کنید که بسیج شن شمارو پشیمون کنن .  بعد از مدتی میشه یک روز رو تبدیلش کرد به دو روز. کم کم متوجه میشید که ما تو آشپزی ایرونی مون چقدر هم غذاهای بدون گوشت و گیاهی داریم. یا اصلا غذا بلد نیستید؟ شما که تا منزل من تشریف آوردید، یه تک پا، اون بالا آدرس بزنید برید منزل گوگل جان،  و انواع غذاهای جدید و یا نوستالژیک پیدا کنید مثلا با کدو. من خیلی وقت ها که تصمیم به آشپزی با لوبیا قرمز دارم مثلا، و دلم طعم جدید میخواد تو گوگل و یا پینترست دنبال یه چیز جدید میگردم. خیلی وقت ها به سبک و سیاق خودم عوضش می کنم. ایرانیزه ش می کنم. چیزی که مهمه اینه که سعی کنید تا می تونید تنوع رو تو برنامه ی غذایی تون بگنجونید. از میوه های آبدار مثل طالبی، خربزه هندوونه زیاد استفاده کنید. مغز ها و دونه ها رو فراموش نکنید چون بهتون انرژی زیادی میدن. سعی کنید خام و بو نداده باشن. دوست های گیاهخوار پیدا کنید. باهم دستورهای غذایی تون رو شریک بشید. ورزش کنید. گرسنگی به خودتون ندید. اگر هدفتون کاهش وزن هستش، نگران نباشید، اگر سعی کنید از میوه و سبزیجات زیادی تو غذاتون استفاده کنید به مرور زمان و کم کم به سایز و وزن مورد نظر می رسید! برای شروع گیاهخواری یک دفعه تصمیم به خام گیاهخواری نگیرید. یک دفعه تصمیم به حذف تخم مرغ و لبنیات نگیرید. قدم به قدم پیش برید تا اذیت نشید. هر جایی از هدف تون فاصله گرفتید عیبی نداره. ناامید نشید. دوباره از اول شروع کنید.

 یه توصیه ی دیگه هم دارم، قبل از اینکه قدم اول رو بردارید برید و آزمایش چک آپ کلی بدن بدید. از داخل بدن تون خبر دار بشید که چه خبره. اگر آهن بدن تون کمه نگاه ویژه ایی به برگ های سبز و حبوبات داشته باشید. اینطوری اگه آهسته، با علم و مطمئن پیش برید صددرصد تضمین می کنم که جز هیچ کدوم از این دسته ها نخواهید بود. به جایی می رسید که دلتون می خواد همه این احساس خوب رهایی و سبک بالی رو تجربه کنن. لایف استایلی که نه خبر از ترش کردن معده هست، نه سنگینی، نه عذاب وجدان


پی نوشت : ( دوشنبه های بدون گوشت یه برنامه ی سرتاسری هستش تو کل دنیا که اکثر غیرگیاهخوارها (والبته گیاهخوارها) توش شرکت می کنن. من اولین بار چند سال پیش تو نروژ در روزنامه ایی این مطلب رو خوندم که از مردم خواسته شده بود دوشنبه ها از گوشت حیوانات تو غذاشون استفاده نکنن. اگر نصف جمعیت مردم نروژ هم به این کار عمل می کردن جمعیت زیادی اون روز هم به کره ی زمین کمک کرده بودن هم جون حیوانات بی شماری رو نجات داده بودن. من هم همون موقع ها در فیسبوک گروهی ساخته بودم و از ایرانی ها دعوت کرده بودم که همراه با بقیه ی مردم دنیا ماهم این حرکت رو انجام بدیم. تعدادمون خیلی زیاد شده بود. فیسبوکم رو بستم گروه منهدم شد به گمونم  هنوز این دوشنبه های بدون گوشت حداقل در نروژ دیده میشه. خیلی از رستوران ها، کافه ها و کانتین ها روزهای دوشنبه تابلوی مخصوصی می زنن و همراهی خودشون رو با این حرکت اعلام می کنن. )


پی نوشت دو : اگه مطالب به دردتون می خورن،  رو قسمت نظرات تقه بزنید، می دونم سخته براتون نظر بذارید، ولی اون دور و برها  یه انگشت شصت هستش که یعنی لایک دارید! یه لایک بزنید ببینم این آمار بغل داره هی میره بالا، نکنه شوهر جان میاد اینجا، هی اینتر میزنه من خوشحال بشم؟!  حالا تو اونجا رفتید، یه کامنت هم بذارید ببینم چند چندیم. 


سبز  باشید


کم خونی



دوستان عزیزی که برای ارتباط با من، از قسمت "  تماس با من " در منوی اصلی، استفاده کردید، من متاسفانه از اون قسمت توانایی پاسخ دادن مستقیم به شما رو ندارم. سعی می کنم تا جایی که بتونم به تک تک سوال ها، به خصوص اونهایی که چند بار تکرار شدن رو پاسخ بدم. مثل همیشه تاکید می کنم که من دکتر نیستم عالم دهر هم نیستم  پس فقط به نوشته های من اکتفا نکنید. بهترین کار مشاوره با پزشکی هست که اطلاعات به روز شده ایی داره و پدرکشتگی هم با گیاهخواری نداره! 


کم خونی و گیاهخواری :

کم خونی زمانی اتفاق می افته که گلبول های قرمز و یا هموگلوبین کافی در خون ما وجود نداره.  هموگلوبینی که در گلبول های قرمز وجود دارن باعث میشن که اکسیژن سوار تاکسی (گلبول ها) بشه و به مقصد های مختلفی تو بدن مون برن. هموگلوبین نقش مشتری (اکسیژن) پیدا کن تاکسی ها (گلبول های قرمز) رو دارن. حالا فکر کنید که این بازاریاب نباشه، چی میشه؟ تاکسی ها یا همون گلبول های قرمز بدون اکسیژن اینور اونور میرن و از اونجایی که اکسیژن خیلی واسه بدن مون مهمه باعث یک سری علائم ی میشه که از جمله ی اونها میشه به :

خستگی های دائمی

ضعف

رنگ پریدگی

نفس های بریده بریده و منقطع

سرگیجه

علاقه ی عجیب غریب به خوردن چیزهایی که غذا نیستن، مثل خاک، یخ و ...

گرفتگی عضلات پا ( به خصوص ساق پا )

درد ناک شدن زبان

بی حسی

سردرد

و ....

حتی اگر شما تپش قلب دارید و یا تعریق می تونه نشونه هایی از کم خونی باشه. 

کم خونی فقط به دلیل فقر آهن ایجاد نمیشه. گاهی اوقات حرص و جوش های عصبی منجر به زخم معده میشن و زخم معده میتونه منجر به کم خونی بشه. گاهی اوقات اگر طولانی مدت در معرض هوای آلوده قرار بگیریم سرب موجود در هوا وارد خون میشه و به جای اکسیژن سوار بر تاکسی ها میشه. ولی یکی از دلایل اصلی کم خونی>  

از دست دادن حجم زیادی از خون به دلیل وضع حمل و زایمان و یا پریود هستش. 

پس طبیعی هستش که یه خانمی هم که مثل یک شیر! گوشتخواره! کم خونی داشته باشه. و متاسفانه متاسفانه بر اساس آمار جهانی، ما جز کشورهایی هستیم که بیشتر از 40% افرادش (بیشتر خانم ها) دچار کم خونی باشن. به عکس زیر دقت کنید


هیچ ربطی به گوشت خواری و یا گیاهخواری نداره. پس تا یه نفر گیاهخوار شد، از کم خونی نترسونیدش. خوشبختانه امروزه انقدر دسترسی مردم به اینترنت و اطلاعات آزاد زیاد هست که همه بدونن آهن فقط تو گوشت پیدا نمیشه. پس خواهشا واسه پیدا کردن دلیل برای گوشتخواری تون چه برای خودتون چه برای دیگران بهانه های بهتری پیدا کنید. من کسی هستم که سال ها درگیر کم خونی و آهن پایین بودم. با تغذیه ی درست از گیاهان و میوه ها تونستم به مشکلاتم فائق بیام. من تنها نیستم. تقریبا تمام کسانی که تغذیه ی درستی دارند، نه تنها به مشکل جدیدی بر نخوردند، که مشکلات قبلی شون هم برطرف شده! چه بسیار بیمارانی که با گیاهخواری درمان شدند! برای درمان کم خونی، آهن جواب شماست. باید منابع غذایی با آهن رو در برنامه ی غذایی تون، حتی شده یه مدت به صورت اغراق شده قرار بدید. تو نوشته های قبلی منابع آهن در گیاهان رو نوشتم. لطفا پست مخصوص آهن رو بخونید. ولی توجه تون رو به ویتامین سی جلب می کنم که ویتامین سی چقدر در جذب آهن تو بدن ما کمک می کنه. به عکس زیر نگاه کنید

خانم دکتر ذرین آذر یکی از متخصصین تغذیه ایی هستش که خودشون سالهاست وگن هستن. توجه تون رو به صحبت های ایشون درباره ی کم خونی جلب می کنم >


آیا بیماران کم خونی مینور می‌توانند گیاهخوار شوند؟


"هیچ بیماریی را نمی‌شناسم که رژیم گیاهخواری برای آن مضر و یا در آن ممنوع باشد. در حقیقت همه گونه بیماری‌ها با انتخاب یک رژیم غذایی سالمتر، رژیم گیاهخواری درست و بالانس، بهبود پیدا می‌کنند. بدن با مصرف یک رژیم غذایی درست براساس گیاهان، فرصت بهبود و خود درمانی پیدا کرده هرچه را که قابل ترمیم و درمان باشد درمان می‌کند. عارضۀ تالاسمی مینور در کل کم خونی بسیار ملایمی است. و حدس می‌زنم که دلیل این سئوال شما این است که فکر می‌کنید رژیم گیاهخواری باعث ایجاد عوارض مختلف برروی بدن از جمله کم خونی می‌گردد. این تصور درست نیست. اگر چه گفته می‌شود که موادی به نام فیتات‌ها (Phytates) در گیاهان برروی جذب آهن اثر می‌گذارند ولی درعین حال مواد دیگری که گیاهان عموماً سرشار از آن هستند (مانند ویتامین ث) در جذب آهن اثر مثبت داشته درجۀ جذب آنرا بالا می‌برند. باید دانست که مواد حیوانی کلاً فاقد ویتامین ث می‌باشند. 

بطور کلی بدن با اکثر شرایط خود را سازگار کرده در مواردی کمبود آهن در رژیم غذایی قدرت جذب خود را بالا برده و میزان از دست دادن آهن بدن را پائین می‌آورد در نتیجه مطالعات نشان می‌دهند که میزان کم خونی به دلیل کمبود آهن در گیاهخواران و غیر گیاهخواران یکسان است. باید دانست که رژیم گیاهخواری درست و مناسب بطور کلی محیط مساعد‌تر و سالم‌تری در بدن ایجاد می‌کند که در نتیجه قابلیت و کارایی بدن در جذب مواد مختلف بالا می‌رود.

چند نکته قابل ذکر است: 

اولأ از مصرف چای و قهوه که در جذب آهن اثر منفی دارند بخصوص تا حداقل یکساعت بعد از غذا خودداری کنید.

جوانه‌ها بخصوص جوانۀ لوبیاها میزان فیتات‌ها (Phytates) را کم کرده در نتیجه جذب آهن را زیادتر می‌کنند.

از مصرف لبنیات خودداری کنید. لبنیات از نظر آهن فقیر بوده، خوردن آنها باعث می‌شود که از مواد گیاهی کمتری که می‌توانند منبع آهن برای بدنتان باشند استفاده شود آهن تخم مرغ نیز بسیار دیر جذب یا غیر قابل جذب بوده و بنابراین منبع خوبی برای تامین آهن نیست. حبوبات، دانه‌های روغنی مثل تخم کدو، مخمر، جوانه‌ها، منابع خوب تأمین آهن مورد نیاز بدن می‌باشند. آهن موجود در اسفناج خام بهتر از اسفناج پخته جذب بدن می‌گردد. اگر همراه این منابع آهن، سبزی‌ها و میوه‌های سرشار از ویتامین ث مثل کلم بروکلی یا کلم بروکسل، گوجه فرنگی، فلفل درشت دلمه‌ای یا آب پرتقال تازه استفاده کنید میزان جذب آهن بسیار بالا خواهد رفت. 

این یک توصیۀ کلی برای بیماران دارای تالاسمی مینور است. در شرایط و موارد مشخص باید هر موردی را جداگانه بررسی کرد. "


سبز باشید 


سوپ لبو


می دونید ایراد اکثر ما ایرونی ها چیه؟ که خیلی محافظه کاریم. یعنی اگه همین الان یه دونه پاسپورت با اسم و مشخصات شما بذارن جلو دستتون و بگن با این می تونی به کل کشورهای دنیا سفر کنی، چند درصد ما ایرانی ها به نظرتون حاضر میشیم از اون کامفروت زون، از اون محدوده ی امنیت مون بیرون بیایم و بریم دور دنیا رو بگردیم؟ از من می پرسید؟ همون تعداد آدم هایی که هر سال تا دکوراسیون خونه شون رو عوض نکنن ول کن نیستن. همون تعداد آدم هایی که هرسال یه ردیف به النگوهای دستشون اضافه میشه. همون تعداد آدم هایی که تا کیف و کفش مارک اصل نخرن مهمونی پاشون رو نمیذارن. همون تعداد آدم هایی که حاضرن دست از پختن غذاهای تکراری هفتگی شون دست بردارن. همون تعداد آدم هایی که با تحقیق کردن، با خوندن، با مطالعه، با شناخت حاضر به قبول یه چیزی میشن. مثال می زنم. اکثریت ایرونی ها مسلمونن، همه مون هم مسلمون زاده هستیم. ولی چند نفرمون اگر معتقدیم با شناخت و مطالعه مسلمون شدیم؟ فرق هم نداره، اسلام نه، هرچیز دیگه ایی. ماها یاد گرفتیم همون مدلی زندگی کنیم که مادر و مادربزرگهامون و مادرمادربزرگ هامون زندگی کردن. حالا مامان بزرگ نه، پدربزرگ. فرقی نداره. همون مدلی بچه هامونو بزرگ کنیم. مادربزرگ من معتقد بود، آب کله پاچه واسه بچه مفیده، منم کیلو کیلو آب گوشت ذخیره می کنم تو فریزر خونه مون بریزم تو غذای بچه م و یه بار از خودم نپرسیدم واقعا گوشت مفیده؟! این عصاره ش که همه ی خونابه های حیوونه واقعا بچه ی منو قوی می کنه؟! حالا این وسط مسط ها هم یه خورده درس خوندیم مثلاااااا روشن فکر شدیم :))) ولی هنوز هم همون مادربزرگ 100 ساله اییم که قورمه سبزی رو مدل جد کبیره ش بزرگ میکرد و غذای دلخواه مون هم همون مدلیه. نه یه قدم اینور تر نه یه قدم اونورتر!

حالا این همه صغری کبری چیدم که بگم اگه تنها سوپ محبوب شما  سوپ جو و مرغ مادربزرگتونه این رسپی به درد شما نمی خوره این رسپی واسه آدم هایی ِ که قدرت چشایی شون رو ترجیح میدن از حالت آکبندی دربیارن و مزه های جدید تست کنن. پس اگه از "ما" نیستی، بدو برو خونه تون 


مواد لازم واسه سوپ لبو :


یک لیوان آب خنک

لبو 4/5 عدد. یا 300 گرم

سیب زمینی 600 گرم

شیر نارگیل یک قوطی

پیاز یک عدد متوسط

زنجفیل بند انگشت

سیر چند حبه 

ادویه به میزان لازم

لیمو ترش، یا نارنج دو عدد


مواد لازم واسه تزیین :

سیب زمینی 200 گرم

روغن زیتون 3 قاشق غذاخوری

نمک دونه درشت 

ادویه ی فلفل دلمه ایی


فر رو با دمای 200 درجه روشن کنید. تا فر روشن میشه یه قابلمه رو پر از آب سرد کنید و سیب زمینی ها رو بذارید توش تا بپزن. تا فر گرم بشه، برید یه لیوان آب بنوشید. نعمت های زندگی که بهتون ارزونی شده و شماها فراموششون کردید رو به خودتون یادآوری کنید و خوشحال بشید. انقدر خوشحال بشید که فر شما آماده بشه! تو یه ظرف گود مقداری آب بریزید، بعد از شسته شدن فراوون لبو ها، اونها رو تو آب قرار بدید و روی ظرف رو با فویل بپیچید. و بذارید در فر داغ شده. لبوها حددداقل یک ساعت و سیب زمینی ها حداقل 45 دقیقه زمان لازم دارن تا نرم بشن. تو این فاصله هرکاری دلتون می خواد انجام بدید  تو بلندرتون، یک قوطی شیر نارگیل رو خالی کنید. (بین کرم نارگیل و شیر نارگیل مقداری تفاوت هست. من از کرم نارگیل برای سوپ و غذاهام استفاده می کنن که ضخامت بیشتری داره و بیشتر فرم خامه ایی میده به غذاتون. درنتیجه اگر کرم یا خامه ی نارگیل پیدا کردید اون رو استفاده کنید بهتره. ) پیاز رو پوست بگیرید و همراه با سیرها داخل بلندر بریزید. می تونیم ادویه ها رو هم اضافه کنیم. وقتی سیب زمینی و لبوها پخته شدن، اونها رو پوست میگیریم و داخل بلندر میریزیم.

 البته همه ی سیب زمینی ها به جز اون 200 گرمی که برای تزیین روی سوپ می خوایم استفاده کنیم. البته دل به خواهی هست. اگر سیب زمینی ها رو نشستید می تونید پوست شون رو بگیرید. بلندر رو با سرعت زیاد روشن می کنیم و اجازه میدیم همه ی مواد باهم مخلوط بشن. یکی از لیموترش ها/نارنج ها رو بعد از آب گیری داخل بلندر میریزیم و اجازه میدیم که حسابی مواد فوق باهم مخلوط بشن. 

واااای رنگش عالیه. انگار رنگ مصنوعی بهش زدم، نه؟!

بعد از مخلوط شدن اونها رو به قابلمه ی روی گاز منتقل می کنیم. اگر ضخامت سوپ مورد دل خواهتون نبود ( زیادی ضخیم بود ) می تونید مقداری آب جوش بهش اضافه کنید تا به غلظت مورد دل خواه شما در بیاد. ابتدا با شعله ی زیاد و بعد از جوش اومدن با شعله ی کم و در قابلمه رو هم میذاریم. در همین حین در قابلمه ایی روغن زیتون رو می ریزیم، سیب زمینی های باقی مونده رو درشت نگینی خورد می کنیم و همراه با ادویه ها در روغن سرخ می کنیم تا دو طرف اونها کمی قهوه ایی و کریسپی بشه.


 این مرحله دل به خواهی هست و اگر می خواید غذای خیلی رژیمی داشته باشید می تونید از سرخ کردن اونها پشیمون بشید و سیب زمینی های آب پز رو همراه با کمی ادویه روی سوپ بریزید. بعد از نیم ساعت با حرارت پایین سوپ شما آماده ست. یادتون باشه هر از گاهی سوپ رو هم بزنید تا قابلمه ته نگیره. برای سرو کردن سوپ می تونید از یک عدد باگت خونگی داغ، و نارنج/لیمو ترش کمک بگیرید. سوپ من چون خیلی رقیق بود سیب زمینی ها غرق شدن 




سبز باشید